barg afsorde şarkı sözleri
امروز میکشم در آغوش تورو
تا هنو بدنت گرمه
فردا پشیمون نباشم وقتی نمیتپه قلبت
خاطرات بدو فراموش بکن
هرچند برات سخته
به این پذیرش برسی
این زندگی پره درده
زمان التیام زخمه
اونی که رفته
برنمیگرده
من جریان دارم
توی لحظه
گوش بده به ندای قلبت
این راهت نیس
ادامه نده
مث من نشی
افسرده تر هی
روی سرم یه سلاح گرمه
ماشه رو میکشم گلوله دره
نههههه
خودمو راحت میکنم به هر جهت
گذاشتم واسه دوروریام غم فقط
این کارم که مشکلی حل نکرد
اشتباه تو صورته مسعلس
ببین فقط ترینا مطرحن
تا بچرخه چرخه ی صنعتم
پول در بیارم به هر رقم
خونت بیافته به گردنم
نه خوب مطلق نه بد مطلق
شادی همراه با غم و غصس
حوصله منو سر آوردن
باید خوشحال باش که بشی خوشبخت
چی کار کنم با غم غربت
سرکوبش کنم
میاد سراغم بدتر قبل
میسوزونه خوشکو هم تر
جلومو بگیر
من رفتم تا تهش
با غم رو به رو شدم
اینا میخواستن منو دور کنن
با الکل و گل حالو خوب کنن
نجار بودم بعد باغبون شدم
جنبشو نداشتم اونوقت
شروع به کشیدن از سن ۱۹
رفیق صمیمی منو گول زد
اون رفت ولی من هنوز توش موندم
تاثیر داشت روی مودم
تظاهر به حاله خوبم
کیلویی پولارو دود کرد
رفیق بعدی سنگارو پودر کرد
تو سن ۲۲ سوختم
این همه سفیدی چشمامو کور کرد
از بین رفت ارتبات با روحم
سیاهی جریان گرفت تو خونم
اون رفت من باز من توش موندم
دنبال مقصر نیستم نه
خودم اشتباه انتخاب میکردم
ماسک دلقکو به صورت میبستم
واسه همینه به دردام میخندن
با تصویر تو آیینه میجنگم
جهنم خودم شدمو
تو شعله هاش میرقصم
اشتیاق به انجام هیچ کاری ندارم
اینا قبلا بهم حال میدادن ولی الان نه
اشتها به خوردن هیچ چیزی ندارم
اینا قبلا خوشمزه بودن ولی خوب الان نه
بهت گفته بودمات نداشت چیزی برا من
فقط داشتی میکردی حالو من خراب تر
هرچی پول بود دود شد هوا رفت
با جیب خالی دنبال یه راهه درمانم
بگو برن منو با افکارم تنها بزارن
اینجام که تشویقت کنم به ادامه دادن
تویی که داری گوش میدیو میفهمی حالم
نمیخوام مث من این غصه ها واست بشن عادت
هی میگن باید نکات مثبتو دیدو خندید
هرچی نگاه کردم هیچی ندیدم تو این تصویر
هی میگن بخند حاجی دیگه چه اخلاق گندی
فهمیدم کنترل خیلی چیزا دست من نی
هیچوقت هیچ احساسیو نکنی به خودت تحمیل
اگه خوشحالی خوشحالی اگه غمگینی غمگین
فقط بمون سر همون حقیقتی که هستی
این آدم تو آیینه رو خوب بازم میشه بخشید
تو فضای مجازی میگردی
حسرت که زندگیم نیس همچین
هی خودتو سرزنش میکردی
چون این روزا کسی رنجشو
نمیکشه به تصویر
خود من از خودم میترسید
یه بار پشت سرتو نگاه میکردی
چقد اهمیت های بی معنی
دووم بتونی بیاری زیر هر رنجی
پذیرش حقیقت هر سختی
از افسردگی بیزارم
ولی ببین ساختش از من چی
شادیا زود گذرنو
لحظه ها ارزش دارن میفهمی
این سوالم جواب بده
بین مرگ و زندگی
چرا زندگیو انتخاب میکردی
تقاص همه شراب خوریای بی حساب
اینکه هوشیار نشستم بین مستا بی نقاب
مرگ وجود داره یه روز همه میریم زیر خاک
همه این دست آوردو تلاشا میرن از یاد
قطره های عسل
لذت های این دنیا
یه عده بی خبر
مشغول مکیدن گلها
یه عده لذت پرست
انکار سیاهی دوران
یه عده هم کم آوردن
پریدن توی مرداب
سخت ترین کار
کشیدن انتظار
کنار اومدنه با همه این اوصاف

