barg bargasht şarkı sözleri
چشماش سیاهو ریز
خیره و تیز
روی دوتا گونه ی سفید
که با اشکاش شده بودن خیس
ولی اون میچرخید میرقصید
تو خونه ی گلی
انگا تو حال خودش نبود
اومد نشست پهلوم
گفت ۴سال عمرمونو
با هم کردیم حروم
گفتم نه اینجوری نگو
اونطوری هم نبود
دیگه فرصتیم نموند
واسه جبران اشتباهایی که من کردم
شرمندم
کاش میشد برگردم
عقب
پشیمونی همدردم
روزارو رد کردم
با فراموشیو
قرص های سر درد
تی اچ سی بالا
مغزم رد
از همه پنچر تر
نگاها سردتر شن
وضعیت هچل هفت
میکردم هر کاریو
که
بر می اومد از دستم
چ بسا پاییزه و
برگ زردم من
احتیاج به انرژی بهار
یه ستاره پر نور
میشم توی شبات
برو داشی
سر به سر نزار
توی دل
بارونی هوا
آسمون
سهم منو نداد
هیچ عیب ام نداش
میگن مرد
گریه بده براش
قانون بی کلام
بریز توی خودت
بروتم نیار
انگار منو اینطوری
که بودم
قبولم نداشت
احتیاج گرفتن یه تصمیم جدی
ولی خوب ندارم واسش هیچ انگیزه میلی
شاید چون هنو درگیر سبزیه جنسیم
یا مخه افتاده دنبال اراجیف غیبی
شایدم این اخلاقای بدم نمیزارن
معتاده پورن و گل
شبم نمیخوابم
مریضه غصه خور
خود درگیری دارم
اینم یه قصه شد
به شعر نو
پر رادیکالم
مثه یه کشتی بی لنگر
انسان تهی
با همه دارم میجنگم
بدون امید
تنهام توی این جنگل
پی درمان روان میرفتم
تظاهرات معمول جامعه
کارساز نی اصلا
فرق نداشت چه فکری یا احساسی میکردم
دیگه دلم نمیخواست دنبالش بگردم
کسی دورم نیس که بش دردمو بگم من
کل زندگی دنبال پناه
تو آغوش دیگران
تهه این جستجو
در مقابله با خودش
هیچ پذیرشی نداشت
نفرت و حسرت
تلاش بی کران
این که بشه خاطره بدارو خط زد
با تغییر محل سکونت
آدمای تازه دورمون جمع شن
ولی نمیشه از حقیقتمون در رفت
مثه راهه رفته ای که نمیشد برگشت

