DZ

دست من نبود از معرفت نخوند شما همه جمعین جام خالی نیس نه لای در نمون بده رختو نشون حرف حساب بزنیم جا ادا بیشتر هنو بی مقصدم گیج تو خونم کتامین بگو مقصر چی که با من بخوابی باید برم شده دیر چه داستانی بسازی بازی بکنی یه فیلم از نوع احساسیش دیگه اشتباه کردن برام آسونه خیلی کارای بدی که برام نداره عیبی انعکاس نور تو چشم از نفرت تو تو دلم نمیخوام بهم برسونه هوا رو قستی چی دوس داری بهت بگم ازت خواهش کنم حرف منو بفهم دارم سوال جدی به کی تسلیت بگم حتی جا نباشه اون بالا من طبییعته برم فکر کنم نباشم بهتر بشه وضعیتت یکم برام مهم نی منو بندازن بیرون من کارو بکنمو تو در بیاری پول هر فرصیتم گیر آوردی بکنی توش حداقال نباشم از این راهه رفته پشیمون همین دیروز پری روز گذاشتمش کنار خسته از این ذهن پریشون برا به گا دادنه خودش دنبال دلیل بود نکه دلش بخواد تو تاریکی به دنبال نور صدای بارون این رویا ها کجان؟ چرا زدی خودتو به خواب؟ میخوای بکنی با زندگی چیکار؟ سال‌های عمرتو کجا میسپاری به خاک بگو چی‌ داره میگذره تو ذهنت الان برم تنهایی سفر چرا پیدات میشه دوباره تو چمدون همش به فکر پایان نیستم شیرینه حضور‌ تلخ غافلگیرم کن تو این تلالو رنگ از هم بگذریم این سرنوشت ماست رفتم عزیزم میسپارمت به خدا رو کردم بهش پرسیدم جهنم کجاست؟ گفت خیلی وقته متروکستو خراب بازار ریشه داشته باشو بیا به لبه ی پرتگاه نمیکنی سقوط تربیت شخصیت شعور انسانیتت هیچ ربطی نداره به تحصیل به پول اینو به اون الاقی که نمیدونه بگو