darband mehr's reverie şarkı sözleri
باز عطر صبح مهر، جیغ زنگ مدرسه
باز جیب خالی و ونگ ونگ مدرسه
از جلو نظام و باز ناشتا و گشنگی
قار و قور زندگی همنوای مردگی
بچههای خوب و ناز، علم بهتر است یا
ثروتی که باد، نشانده بین دستها
بغض و خستگی و شب، سهم کودکان کار
کجاست یار مهربان، کجاست آن یگانه یار
کجاست یار مهربان، کجاست آن یگانه یار
پنددان و خوشزبان، بیزیان و بیزبان
توی کیف پارهام، صفحه صفحه داده جان
ماه مهر سرد و تیز برنده همچو تیغها
هزار آه و حسرت و نداری و دریغها
سلام علم و تربیت! سلام همکلاسیام!
سلام تختهی سیاه! فقط تومیشناسیام
شتک زده به قلب تو، خون سرخ باورم
شکسته تختهی دلم ولی دوباره حاضرم
شتک زده به قلب تو، خون سرخ باورم
شکسته تختهی دلم ولی دوباره حاضرم
شتک زده به قلب تو، خون سرخ باورم
شکسته تختهی دلم ولی دوباره حاضرم
شتک زده به قلب تو، خون سرخ باورم
شکسته تختهی دلم ولی دوباره حاضرم

