3000

کف دستش سه هزار میدونه جواب نداره حرف حساب نمیخوره حرفش به حساب حاضره تلف شه از گشنگی هنوزم دستش بره صاف واسه رویاش در حد نی میریزه عرق که برسه حدش به نصاب کف دستش سه هزار میدونه جواب نداره حرف حساب نمیخوره حرفش به حساب حاضره تلف شه از گشنگی هنوزم دستش بره صاف واسه رویاش در حد نی میریزه عرق که برسه حدش به نصاب رفیقم میگفت بی معرفت شدی مهتی نگرفتی خبر چند وقت ازم با ما چرا بد شدی مهتی؟ گفتم سلی، بمولا شیفتم کلم کیریه، بگاییه ریختم اگر شبارو با شماها نباشم مطمئن باش که کلا نیستم همچی رو هواس میکنم کفخوابی زندگی بجز یه سرپایی، جندگی واس هزار میکنم هرکاری بهم بگی تو رویا میکنم خیال: یه بیرون با بچه ها چند تایی کی بریم؟ به خودم میام میگم: حداقل به امید یه فردایی زنده ایم چشا باز، دست و پا چشا بسته، دوباره فردا چشا باز، دست و پا چشا بسته همیشه از خودم میپرسم: هنوز ارزششو داره؟ آینه همیشه میگه: هر لحظه یه قماره! اگر باختی یاد گرفتی، اگر بردی خوش به حالت اونکه بازی نکنه بدست نمیاره چون فقط فکر باخته اونکه بازی نمیکنه، فکر... اونکه بازی نمیکنه، فکر... اونکه بازی نمیکنه، چیو داره؟ نعشه آرامشه، بگایی شه مثل چی خماره صبحا چشا باز، باز بازن هردوتا میشم غرق کار، باز باید بزنم دست و پا با یه چشم به هم زدن دوباره میاد فردا و بازم صبحا چشا باز، باز بازن هردوتا میشم... همیشه تو این چرخه ام، میچرخه، من میچرخم تا زندگیم بچرخه، به امید روزی که دیگه نچرخم اخه بعضی وقتا دیگه انقدر تو این چرخم که سرم گیج میره، یهویی پیچ میخوره مغزم کف دستش سه هزار میدونه جواب نداره حرف حساب نمیخوره حرفش به حساب حاضره تلف شه از گشنگی هنوزم دستش بره صاف واسه رویاش در حد نی میریزه عرق که برسه حدش به نصاب کف دستش سه هزار میدونه جواب نداره حرف حساب نمیخوره حرفش به حساب حاضره تلف شه از گشنگی هنوزم دستش بره صاف واسه رویاش در حد نی میریزه عرق که برسه حدش به نصاب