sajjad nahavandi sarnakh şarkı sözleri
تو اتاق تاریکم یه لامپ شکسته
یه دست خونیه منو وضعیتی که آبیه
غمگینم مث روزی که خودتم نمیدونی چته
هزار تا سوال و جوابایی که چرته
خسته ام هم از خودم از تو و هر کی دورم
خسته از گذر ادما که میان میرن
گم شده لبخندم و حس خوب زندگی
دنبالش میگردم و اما نیست سرنخی
جرقه های این سیم لخته اویزونه از سقفم
رعد و برقای خشمگینی که مینوازن تو مغزم
تیکه های قبلمو تنهایی شدیدم
خدایا این رسمش نیست و این حال وخیمم

